دختری از جنس افتاب

تازگی ها فهمیدم دورو برم یه سری ادم پست وجود داره یه سری ادم قدرنشناس که خودشونو میبینن و هرچی که می خوان  میگن وخود واقعیشونو نشون دادن یه سری ادم که این اخریا من حتی به خاطرشون یه سری از مشکلاتم تشدید شد که باعث وبانیش همون ادما هستن یه کی که خودم رو بهترین دوستش میدیدم و اون رو صمیمی ترین دوستم خودشو برام ثابت کرد کسی که من از وقتم از همچیزم پاش گذاشتم. پایه ثابت های وبم خوب میشنا سنش مخصوصا یکی از اونا ای که خیلی خیلی بهم سرمیزنه ومن هم بهش سر میزنم .هرهفته که نه ولی دست کم دو هفته ای یکبار برای رفع اشکال میومد تا باهم بخونیم اما حا لا که من مدرسه خاص قبول شدم وبا این وجود همشون دیدن من بخاطر اینکه قرارشه از شون جدا شم چه گریه ها که نکردم و در اخر قرار شد که نرم وهمچنین حالا که ترم کلاس هام  ازش بالاتر افتاده  وخیلی چیزای دیگه  زنگ زده از زشت وزیبا خوب وبد و هرچی که لایق خودش بود رو بهم گفته و نسبت دو رویی رو بهم داده وهرچی میتونسته بهم گفته ولی خدا جای حق نشسته وهرچی که سر من در اوردن  انشالله که سرش در میاره مطمئنم از حرفش پشیمون میشه شاید الان نه ولی به سال نکشیده متوجه میشه و اون موقعه است که چه بخواد چه نخواد منو از دستت داده و دیگه با این کارایی که کرده حتی  اگه بخواد نمیتونه منو به دست بیاره. چون مطمئن بودم  میاد و اینا رو میخونه گذاشتم  خانونمی  شاید تا الان بخاطرت از خیلی کسا توی دوستام گذشتم توی هر جمعی طرف داریتو کردم وخیلی چیزای دیگه که اینجا جاش نیست بگم ولی از این ببعد نتنها به عنوان یه دوست حتی به عنوان یه غریبه هم که شاید قیافش برام اشنا باشه هم نمیشناسمت غریبه ی اضافی زندگی من این تو و این جاده ی خالی بدون من که راه زندگیم از تو جداست  راه بازو جاده دراز  این مدت هم فقط  عمرم را به بطالت با تو گذراندم  اما برای تو اینجا اخره خطه پیادشدی ولی یادت باشه از این به بعد پشت سرت رو هم نگاه نکن دلم بی حدو مرز ازت پره اما............................